فاسد، باد خورده، نامطبوع، متعفن، ترشیده، بو گرفته سایر معانی: دارای بوی نا، پرک، بوی ترشیدگی، بوی کره یاروغن مانده، (مزه) ترشیده، گندیده [صنایع غذایی] طعم تند : طعم تندی که در اثر اکسیداسیون ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طعم تندشدگی [علوم و فنّاوری غذا] طعم ناشی از اکسیده شدن و آبکافت روغن موجود در مواد غذایی
واژههای مصوب فرهنگستان
عداوت، کینه، بدخواهی، خصومت دیرین سایر معانی: دشمنی دیرینه، بغض، کینه توزی (انگلیس: rancour)
[زمین شناسی] الف) یک نوع تیره از خاک دیاتومه ای که حاوی مواد هومیک است و در پوکی دوم درفرانسه ظاهر می شود. (randan) - ب) یک نوع خاکی پال - نیز نوشته می شود. randanite
با سه اسب، پشت سرهم، گردونه ای که سه اسب پشت سر هم انرابکشند
[ریاضیات] جنبه های تصادفی
[آمار] رگرسیون با ضریب تصادفی
[عمران و معماری] مولفه تصادفی
[شیمی] همبسپار بی نظم [پلیمر] کوپلیمر تصادفی(اتفاقی)
[ریاضیات] جریان تصادفی [آمار] جریان تصادفی
[شیمی] توزیع بی نظم، توزیع تصادفی [ریاضیات] توزیع تصادفی [آمار] توزیع تصادفی
[علوم دامی] اثرات تصادفی .