gradienter, n•شیب نما، شیب سنج (gradiometer هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک سری صندلی یا پله های کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد، طاقچه پشت محراب
[عمران و معماری] منحنی دانه بندی - نمودار دانه بندی [زمین شناسی] منحنی دانه بندی - توزیع اندازه دانه را می توان از نتایج آزمون دانه بندی به دست آورد و در محورهای مختصات متعامد به صورت منحنی ...
[ریاضیات] روش رتبه بندی، روش درجه بندی
[کوه نوردی] درجه بندی سختی
[علوم دامی] زینه گری ؛ استفاده مداوم از نرهای خالص برای آمیزش با ماده های نا خالص .
گرادیانسنج [ژئوفیزیک] وسیلهای برای اندازهگیری مؤلفههای گرادیان میدان پتانسیل
واژههای مصوب فرهنگستان
گرادیانسنجی [ژئوفیزیک] نوعی روش و سنجافزارش برای گردآوری و پردازش اندازهگیریهای گرادیان میدانهای گرانی یا مغناطیسی زمین ...
شیب پیما
شیب تدریجی و آهسته، اهسته، تدریجی، پیگیر، قدم بقدم پیش رونده سایر معانی: کم کم، اندک اندک (بر عکس ناگهان یا یک دفعه)، نرم نرمک، شیب آهسته، ملایم، یک روال، (اغلب g بزرگ) کتاب سرودهای انجیل (ک ...
[نساجی] کشش تدریجی
تکامل تدریجی [علوم گیاهی] نوعی تکامل که در آن میزان گستردگی تغییر در مقایسه با دوره زمانی وقوع آن اندک است