عیب ریل [حملونقل ریلی] هرنوع اِشکال یا نقص در سطح یا داخل ریل
واژههای مصوب فرهنگستان
ریلگرمکن [حملونقل ریلی] ابزاری دستی یا ماشینی که در طول خطوط بیدرز حرکت میکند و با ایجاد شعلۀ آتش باعث افزایش درجۀ حرارت آن میشود ...
گریسپاش ریل [حملونقل ریلی] ابزاری مکانیکی که در برخی از نقاط خط نصب میشود و چرخهای قطار را برای کاهش اصطکاک بین چرخ و ریل روغنکاری میکند ...
کارخانۀ ریل [حملونقل ریلی] کارخانۀ تولید ریل
بالشتک [حملونقل ریلی] لایهای لاستیکی که بین ریل و زینچه قرار میگیرد
خوابیدگی ریل [حملونقل ریلی] کجشدگی ریل که به دلیل نیروهای جانبی اضافی موجب افتادن چرخ به داخل خط میشود
ریلکِش [حملونقل ریلی] ابزاری جکمانند که با آن فاصلۀ دو سر ریل در محل درز تنظیم میشود
واگن مخزن دار درراه اهن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کجی ریل [حملونقل ریلی] انحراف ناخواستۀ ریل به سمت بیرون براثر بار جانبی زیادی که چرخهای قطار بر آن وارد کرده است
غلتشگاه ریل [حملونقل ریلی] سطح فوقانی تاج ریل که در آنجا ریل با چرخ تماس مییابد|||متـ . غلتشگاه
سایش ریل [حملونقل ریلی] کاهش سطح مقطع کلاهک ریل براثر ساییدگی ناشی از اصطکاک بین ریل و چرخ فولادی
ماشین ریلساب [حملونقل ریلی] دستگاهی که با سایش ناهمواریهای سطحی تاج ریل، رویۀ آن را صیقل میدهد|||متـ . ریلساب ...