خطمشی امنیتی پودمان رمزنگاشتی [رمزشناسی] خطمشی دقیق قواعد امنیتی که یک واحد رمزنگاشتی تحت آن عمل میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
رمزنگاری [رایانه و فنّاوری اطلاعات] تبدیل یک متن آشکار به متنی رمزیشده با استفاده از کلید بهمنظور حفاظت از دادههای مهم در بربر مهاجمان و تأمین محرمانگی یا یکپارچگی یا احراز ...
رمزنگاری [رمزشناسی] تبدیل یک متن آشکار به متنی رمزیشده با استفاده از کلید بهمنظور حفاظت از دادههای مهم در بربر مهاجمان و تأمین محرمانگی یا یکپارچگی یا احراز اصالت پیام یا ش ...
رمز نویسی، پنهان شناسی سایر معانی: رمزنگاری، نهان نگاری (دانش نوشتن یا گشودن رمز) [کامپیوتر] رمز گذاری تکنولوژی رمز گذاری اطلاعات، به طوری که فرد غیر مسئول نتواند آن را بخواند . نگاه کنید به ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توری بلوری [شیمی] توری پراشی از جنس بلور برای پرتوهای گاما یا ایکس که فواصل سطوح شبکۀ آن با یکدیگر برابر است
بلورنگاشت [زمینشناسی] تصویر نقش پراش پرتوهای ایکس در یک بلور
بلورنگاشت [شیمی] تصویر نقش پراش پرتوهای ایکس در یک بلور
[زمین شناسی] محور بلورشناختی یکی از سه خط فرضی در یک بلور (4 خط در یک بلور هگزاگونال) که از مرکز آن (بلور) عبور می کند. این محور به عنوان مرجعی در توصیف ساختار بلور و تقارن آن کاربرد دارد. ی ...
[ریاضیات] گروه های بلور شناختی
مبحی بلور شناسی سایر معانی: (فیزیک) بلورشناسی، بلور نگاری، مبحک بلور شناسی [نساجی] کریستالو گرافی - کریستال شناسی [پلیمر] بلورشناسی، بلورنگاری [آمار] بلورنگاری
(جانورشناسی) وابسته به شانه داران، وابسته بشانه داران، جانور شانه دار
سخت اندیشیدن، چاره جویی کردن