[حقوق] خلاف اخلاق حسنه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] ادعای متقابل، دعوای متقابل
جهت مخالف بازرگانى : خلاف جهت
علوم هوایى : تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
[حسابداری] اقلام کاهنده (دارائی کاه)
گریزه ی جنگی (اسلحه و مهماتی که از سوی کشور بی طرف به مقصد یکی از کشورهای در حال جنگ حمل می شود و طبق قانون بین الملل توسط کشور متخاصم دیگر قابل توقیف و مصادره است)، چیزهایی که فروش انهاازکش ...
قاچاقچی سایر معانی: گریزگر
(موسیقی) یک اکتاو زیرتر از باس
(موسیقی) باسون بزرگ (که از باسون معمولی یک اکتاو زیرتر است)
باستانشناس پیماننامهای [باستانشناسی] باستانشناسی که در طرح و برنامۀ باستانشناسی پیماننامهای فعالیت میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[صنعت] بودجه مبنای قرارداد
[حقوق] عقد شکلی، عقد تشریفاتی، عقد رسمی