سوزاندن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حریق مهیب [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] حریق سرکش و پردامنه و سریعی که بسیاری از ویژگیهای رفتار لگامگسیختۀ حریق را داراست ...
واژههای مصوب فرهنگستان
حریق بزرگ، اتش سوزی بزرگ سایر معانی: آتش سوزی بزرگ، حریق خانمان سوز، همه سوزی، حریق مدهش
[عمران و معماری] لایه های همشیب [زمین شناسی] لایه های همشیب
[زمین شناسی] چینه بندی هم شیب،لایه بندی موازی
[ریاضیات] تبدیل همدیس، تبدیل حافظ زاویه
[برق و الکترونیک] پارامتر آرایه تطبیقی
بنگاه چندپیشه [اقتصاد] کسبوکاری که به چیدمان افقی بنگاههایی با فعالیتهای متفاوت و با مشترکات بسیار کم میپردازد
[زمین شناسی] کنگلومرا یک نوع سنگ رسوبی که از ذرات درشت در اندازه گراول ترکیب یافته است.
[زمین شناسی] یخ کنگلومرایی تمام انواع یخ شناور که در اثر فشارش یا تراکم به یک توده تبدیل شده اند. این اصطلاح اشاره به محتوای یک توده یخ دارد نه به تمرکز آن.
[زمین شناسی] کنگلومرایی تعلق داشتن به کنگلومرا، تشکیل شده یا دارای خصوصیات کنگلومرا.
(verb transitive) تبریک گفتن، شادباش گفتن