[برق و الکترونیک] ناظر برد رادیویی ابزاری که به طور خودکار بر سیگنال راهنمای برد رادیویی نظارت می کند و به هنگام انحراف فرستنده به مقدار معینی از جهت صحیح به متصدی هشدار می دهد و هشدار جداگا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایستگاه بُرد رادیویی [مهندسی مخابرات] ایستگاهی زمینی در ارائۀ خدمات نشانکها/ سیگنالهای رادیویی که به عملیات ناوبری کمک میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] گیرنده رادیویی، رادیو، دستگاه رادیو، گیرنده گیرنده ای که امواج رادیویی را به صدا یا سیگنالهای حس کردنی دیگر تبدیل می کند.
رلۀ رادیویی [مهندسی مخابرات] ایستگاه رلهای که نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی را پس از ساماندهی عبور میدهد
سامانۀ رلۀ رادیویی [مهندسی مخابرات] سامانۀ انتقال رادیویی نقطهبهنقطهای که توسط یک یا چند ایستگاه رادیویی واسط نشانکها/ سیگنالها را دریافت میکند و به حالت ...
[کامپیوتر] سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستم های ریز کامپیوتر .
[برق و الکترونیک] سکوت رادیویی مدت زمانی که در طول آن ارسال از ایستگاه رادیویی متوقف می شود . این زمان می تواند امکان دریافت از ایستگاههای دیگر یا دریافت سیگنالهای اضطراری ضعیف را فراهم کند ...
[برق و الکترونیک] طیف رادیویی، طیف RF تمام محدوده بسامدی که در آن می توان امواج رادیویی مفید تولید کرد . این محدوده از بسامدهای شنوایی تا حدود 300 گیگا هرتز گسترده می شود . طیف رادیویی به هش ...
[برق و الکترونیک] ایستگاه رادیویی ایستگاه مجهز شده برای مخابرات رادیویی یا پخش رادیویی .
[برق و الکترونیک] خورشید رادیویی خورشیدی که تابش الکترومغناطیسی در قسمت رادیویی طیف شناخته می شود.
[عمران و معماری] رادیوتلمتر
تلسکوپ رادیویی [نجوم رصدی و آشکارسازها] تلسکوپی برای رصد امواج رادیویی اجرام نجومی