لیست واژه‌ها

box drain

[عمران و معماری] زهکش چهارگوش [زمین شناسی] زهکش چهار گوش

دیکشنری انگلیسی به فارسی

box extractor

[پلیمر] استخراج کننده جعبه ای

دیکشنری انگلیسی به فارسی

box shear apparatus

[عمران و معماری] وسیله آزمایش برش مستقیم - جعبه برش

دیکشنری انگلیسی به فارسی

BPL regenerator

بارآور فراروخ [مهندسی مخابرات] ← تکرارکنندۀ فراخ‌باند روی خط برق

واژه‌های مصوب فرهنگستان

bra

سینه بند، پستان بند سایر معانی: (امریکا) مخفف: پستان بند، کرست، brassiere : پستان بند [نساجی] کرست - پستان بند - سینه بند

دیکشنری انگلیسی به فارسی

brabais law

[شیمی] قانون براوه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

brabantite or lingaitukuang or lingaitukuang

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaTh(PO4)2 - وجه تسمیه : از نام Brabant در نامیبیا

دیکشنری انگلیسی به فارسی

BrAC

دَمکل [اعتیاد] ← مقدار الکل بازدَم

واژه‌های مصوب فرهنگستان

brace v stay v

[نفت] مهار کردن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

braced column

[عمران و معماری] ستون بسته - ستون بادبندی شده - ستون مهارشده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

braced frame

قاب مهاربندی‌شده [مهندسی عمران] قابی که پایداری جانبی آن با مهاربندهای مناسب تأمین شود

واژه‌های مصوب فرهنگستان

braced girder

[عمران و معماری] شاهتیر بادبندی شده [زمین شناسی] شاهتیرمهار بندی شده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید