[کامپیوتر] دخشه فاصله ؛ کاراکتر جای خالی ؛ کاراکتر تهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پسر، شبه
[سینما] کادر سیاه
نیروی سیاه (نیرویی که به باور برخی اشخاص از همبستگی سیاهپوستان امریکا حاصل خواهد شد)، (گیاه شناسی) تمشک سیاه (rubus occidentalis از خانواده ی rose)
[برق و الکترونیک] ارسال سیاه ارسال دورنگار بر اساس ضبط سیاه
تابش جسم سیاه [فیزیک] تابشی که از جسم سیاه آرمانی گسیل میشود و توزیع انرژی فقط به دمای جسم بستگی دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] تابش جسم سیاه
[شیمی] دمای جسم سیاه
نظ، سربازمحافظ، ولگرد، ادم هرزه، بددهنی کردن
شیره ی چغندر که بیشتر شکر آن را گرفته باشند، سیاه شیره
(گیاه شناسی) خزه های دغدغکی (از جنس ascophyllum و fucus که کیسه های هوا دارند)
[نفت] مته ی دندانه دار