مارپیچ ارشمیدس [ریاضی] ← مارپیچ
واژههای مصوب فرهنگستان
نوآوری معمارانه [مدیریت فنّاوری] هر نوآوری که اساس دانش اجزا و مفاهیم پایه در آن کمابیش ثابت مانده باشد، اما دانش پیوند میان اجزای آن دگرگون شده باشد ...
[سینما] بایگانی [کامپیوتر] ذخیره بایگانی - ذخیره داده ای که باید برای مدت طولانی حفظ شود اما به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد مانند کپی های پشتیبان از برنامه های کاری . ریزکامپیوترهای حاوی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] نمودار ناحیه ای .
[ریاضیات] انتگرال روی سطح
نمودار آرگان [ریاضی] یک دستگاه مختصات دکارتی دوبعدی که برای نمایش شهودی اعداد مختلط به کار میرود
حکومت اشرافی، طبقهء اشراف سایر معانی: نخبگان، بهسالاران، بهزادان، زبدگان، (در اصل) بهسالاری (حکومت خوب ترین افراد)، بهزاد سالاری، اشراف سالاری (حکومت اقلیت اشرافی که ثروت و مقام موروثی دارند ...
نجیب زاده، عضو دستهء اشراف، طرفدار حکومت اشراف سایر معانی: اشراف زاده، اشرافی، بهزاد، از طبقه ی ممتاز، دارای سلیقه یا افکار یا رفتار اشرافی
اشرافی، اعیانی
[برق و الکترونیک] عمل حسابی عمل رایانه ای رقمی که کمیات عددی را جمع ،تفریق،ضرب، تقسیم ویا مقایسه می کند.
[کامپیوتر] عملگر محاسباتی، عملگر ریاضی، نشان حسابی، عملگر حسابی، اپراتور محاسباتی . [برق و الکترونیک] عملگر حسابی
[ریاضیات] ویژگی حسابی، خصلت حسابی