[نساجی] تولید رنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] به تولید افتادن
[صنعت] مهندسی تولید به کمک کامپیوتر
[حسابداری] گزارش هزینه تولیدات
[نفت] تولید تجمعی
[صنعت] برنامه ریزی تولید کوتاه مدت
[حسابداری] در خلال تولید (شناخت درآمد) -
[ریاضیات] کشش تولید
[ریاضیات] تابع تولید ضریب ثابت
[نساجی] نولید پیوسته [ریاضیات] تولید پیوسته، تولید جریانی
[نفت] تولیدی فشاری
تولید مستقل [سینما و تلویزیون] روند تهیه و تولید فیلم خارج از نظام اقتصادی سینمای رایج در هر دوره و عمدتا با بودجهای محدود
واژههای مصوب فرهنگستان