دستی [عمومی] ویژگی دستگاه یا وسیلهای که بتوان آن را با دست حمل کرد
واژههای مصوب فرهنگستان
[معدن] کابل نرم (خدمات فنی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] دکل سیار
شمارۀ محفوظ [مهندسی مخابرات] شمارهتلفنی که در طرح شمارهگذاری ملی برای مشترکان تعیین میشود و به بهرهبردار خاصی تعلق ندارد؛ یعنی مشترکان میتوانند بهرهبردار ...
ریلبُر دستی [حملونقل ریلی] ریلبُری که میتوان آن را بهسهولت به محل مورد نیاز انتقال داد
زیارتگاه سیار [باستانشناسی] زیارتگاهی قابل حمل، بهویژه در بین پیروان آیین بودا، بهصورت جعبه یا صندوقی کوچک که مسافران آن را در سفر به سرزمینهای دور و ناهمکیش، ب ...
علامت سوت قابلحمل [حملونقل ریلی] علامت سوتی که پیش از محوطۀ کاری کارگران بر روی خط گذاشته میشود
حمل، کرایه، بارکشی، ظرفیت کشتی، بردن، حمل کردن سایر معانی: ترابری، ترابرد، حمل و نقل، هزینه ی ترابری، کرایه ی حمل، حمل قایق از یک دریاچه (یا رود و غیره) به دریاچه (یا رود و غیره ی) دیگر، مسی ...
درگاه [رایانه و فنّاوری اطلاعات] وبگاهی که بهطور عمده راه ورود به پایگاههای دیگر را فراهم سازد
[عمران و معماری] قاب پرتال
[عمران و معماری] روش پرتال
تش، سیاهرگ باب کبد