صدای غژ، صدای غژ ایجاد کردن سایر معانی: (صدای اصابت گلوله یا گوی به چیز سخت مثلا صدای توپ پینگ پنگ) پینگ، دنگ، غژ، جیرینگ، (صدای دقه یا کوبیدن موتور خودرو) دقه، صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینگ پنگ، تنیس روی میز (با p و p کوچک هم می نویسند - table tennis هم می گویند)، پینگ پنگ بازی کردن، کامپیوتر : جایگرینى دو یا چند دستگاه ذخیره بنحوى که که پردازش بتواند روى یک مجموعه فایل ان ...
[یوگا] یکی از کانالهای اصلی پرانا در بدن که پراناشاکتی را انتقال می دهد
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi+++6Te++++2O13
(جغرافی - تپه ی یخی پوشیده از یک لایه خاک) پینگو [عمران و معماری] برآمدگی یخبندانی
اناناس هندی
نقشهسازی هوایی [مهندسی نقشهبرداری] تهیۀ نقشه با استفاده از عکسهای هوایی
واژههای مصوب فرهنگستان
[خاک شناسی] عکسهای هوایی هم پوشان
[معدن] نسبت باطل هبرداری مجاز (معادن روباز)
(اقتصاد) ضد بازار شکنی، ضد قیمت شکنی، ضد رقابت ناروا، ضد دامپینگ
خودرفتارسازی [روانشناسی] نوعی رفتارسازی که فرد برای خود انجام میدهد
[نفت] تلمبه زنی مرکب