[نساجی] سرعت اسمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] بیان خارج ازتصویر
سرعت عملیاتی [برق و الکترونیک] سرعت کار
پوست پرتقال، پوست یا خلال نارنج [پلیمر] پوست پرتقالی، سطح پوشش ژلی که دارای ظاهری موجدار شبیه پوست پرتقال میباشد.
سرعت مبدأـ مقصد [حملونقل درونشهری - جادهای] سرعت متوسطی که یک مسافر از مبدأ تا مقصد دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] سرعت اولیه
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (UO2)2CO3(OH)2•4(H2O)
[برق و الکترونیک] اضافه سرعت
پاپیت (پایتخت تاهیتی)
بیشترین تندی، حداکثر سرعت
سرعت پیستون [قطعات و اجزای خودرو] سرعت خطی پیستون در داخل سیلندر
[برق و الکترونیک] سرعت انتشار