[نفت] سرعت متوسط حفاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] متوسط سرعت سفر از تقسیم طول پیموده شده بر متوسط زمان سفر یک قطعه مشخص از راه بدست می آید. متوسط زمان سفر از میانگین تمامی زمانهائی که وسیله نقلیه در حال حرکت و یا توقف بوده که ش ...
[عمران و معماری] سرعت بنیادی - سرعت پایه
[عمران و معماری] سرعت برخورد - سرعت تصادف
همراه، قرین، هم دوش، هم رتبه بودن با سایر معانی: همرتبه، هم درجه، همپایه، هم شان، همتراز
[کامپیوتر] یک فناوری در تشخیص صدا بصورت خودکار
سرعت خزش [حملونقل درونشهری - جادهای] سرعت ثابت خودروِ سنگین در حال بالا رفتن از شیب ثابت
واژههای مصوب فرهنگستان
(در پایان نمایش) سخنرانی جلو پرده
گفتار انگشتی [شنواییشناسی] ← هجی انگشتی
سرعت طرح [حملونقل درونشهری - جادهای] حداکثر سرعتی که در شرایط مناسب، در بخش معینی از راه بتوان با آن سرعت پیوسته و ایمن حرکت کرد ...
[پلیمر] تجمع سر دای
[سینما] درجه بندی حساسیت دین