وسواسی، بیمارگونه، بیمار (pathologic هم می گویند)، (پزشکی)، وابسته به آسیب شناسی، آسیب شناختی، وابسته به بیماری یا علت بیماری، بیماری زاد، وابسته به ناخوشی شناسی [بهداشت] آسیب شناختی - آسیبی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از لخاظ ناخوشی شناسی، ازروی علم ناخوشی شناسی
آسیبشناس [پزشکی] پزشک متخصص آسیبشناسی
واژههای مصوب فرهنگستان
اسیب شناس، پزشک ویژه گیر اسیب شناسی سایر معانی: پزشک ویژه گیر اسیب شناسی، اسیب شناس [بهداشت] آسیب شناس
پاتولوژی، اسیب شناسی سایر معانی: (پزشکی)، آسیب شناسی، پیامدهای بیماری، طب اسیب شناسی [بهداشت] آسیب شناسی - پاتولوژی
دروغ سنج سایر معانی: دروه سنج
روانشناسى : روان رنجورى بیمارى زاد
روانشناسى : بیمارى هراسى
[زمین شناسی] الف) گروهی از کانی های سنگ ساز نسبتاً نادر که از آلومینوسیلیکاتهای سدیم، پتاسیم یا کلسیم ساخته شده و مقدار سیلیس آنها برای تشکیل فلدسپات بسیار کم است. فلدسپاتوئیدها از نظر شیمیا ...
آسیبشناسی جنگل [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] شاخهای از علوم جنگل که به بررسی بیماریها و ناهنجاریهای درختان جنگل اختصاص دارد ...
(زیست شناسی - آسیب شناسی بافت ها) بافت آسیب شناسی، مبحک امرا بافتی
آسیب شناسی گیاهی، گیا پزشکی