[برق و الکترونیک] ذره تک حوزه ذره فرومغناطیسی آنقدر کوچکی که فقط در یک ناحیه مغناطیسی شده دائمی می تواند عمل کند که در آن گشتاورهای مغناطیسی اتمها مرتب شده اند .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - ویژه ی دختران کم سال) مهمانی همه شب (بیشتر شب را به بازی و صرف خوراک و قصه گویی می گذرانند)
بخش صدا [سینما و تلویزیون] بخشی در سینما یا تلویزیون که امور مربوط به صدای فیلم یا برنامه، مانند صدابرداری و صداگذاری و صداسازی، را انجام میدهد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
قطعه ی یدکی، ابزار یدکی [صنعت] قطعه یدکی
(یونان باستان) شهر اسپارت (یا اسپارتا)
طرح خروج [حملونقل هوایی] خط سیر پروازی مشخصی که هواگَرد، پس از برخاستن، با دنبال کردن آن در مسیر پرواز قرار میگیرد
(امریکا) وزارت امور خارجه، وزارت برون مرز (department of state هم می گویند)
[سینما] نقش عادی
اِفراز کُرنش [ژئوفیزیک] ← اِفراز لغزش
اداره کارپردازی وخواربارارتش
[حقوق] محکوم له، طرف موفق یا برنده، داد برده
[ریاضیات] جمع بندی جزء به جزء