[ریاضیات] افراز مرتب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] شریک تضامنی، شریک فعال
قسمت بیرونى یا دوردست
[عمران و معماری] قسمت در آمده بال - قسمت بیرونزده بال
[ریاضیات] معادله ی دیفرانسیل جزئی سهموی
صفت اسم مفعولی، اسم مفعولی که بطورصفت بکاررود
[صنعت] قطعه، یک جزء از یک قطعه
[عمران و معماری] زمان پرواز هواپیما
[شیمی] ذره نقطه ای
وابسته به پس از زایمان (به ویژه روز اول)، پس زایمانی، لاتین پس از وضع حمل [علوم دامی] بعد از زایش
[ریاضیات] تقریبا همه جا
ادوات سلب، ادوات نفی