[کامپیوتر] جستجوگر اینترنتی میکروسافت - نگاه کنید به World wide web ; browser .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هاگ ریز، تخم میکروب ریز، خردهاگ سایر معانی: (گیاه شناسی) ریز هاگ
[ریاضیات] قضیه ی مینیماکس
[ریاضیات] کمیده، کهین دار
[ریاضیات] کمیدن، فروبستن
(سابقا - سکه ی طلای کشور پرتغال و کشور برزیل) مویدور
(دکان و غیره که توسط اعضای یک خانواده چرخانده می شود) دکان پدر و مادری
[آمار] وارون مور-پِن رُز
ورزش : سر
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg,Zn,Mn)15(SO4)2(OH)26•8(H2O)
ورزش : زانو
زیادتر، بعلاوه، بیشتر، بیش سایر معانی: (صفت تفضیلی much و many) بیشتر، فزون تر، اضافی، افزوده، دیگر، بازهم، مقدار بیشتر، میزان بیشتر، (با فعل جمع) تعداد بیشتر، (پیش از صفت و قید سه هجایی یا ...