ورزگر [زیستشناسی] توالیای در یکی از دو انتهای ورزه که با عمل فرونشانی، رونویسی ورزه را تنظیم میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
خدمات مسدودسازی تماس بینالمللی ورودی [مهندسی مخابرات] خدماتی که تماسهای بینالمللی ورودی مشترک را مسدود میکند|||متـ . خدمات مسدودسازی برخوانی بینالمللی ورودی ...
[سینما] فیلمبردار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هنجار عملگر؛ هنجار عملگری؛ نرم اپراتور؛ معیار عامل؛ هنج عملگر [ریاضیات] اسال توسط: سید نورالدین رفیعی طباطبائی
فرهنگ واژههای آزاد
[عمران و معماری] اپراتور ماشین آلات سبک
[ریاضیات] عملگر تصویر آبلی
عملگر الحاقی [ریاضی] فرمولدار
[کامپیوتر] عملگر محاسباتی، عملگر ریاضی، نشان حسابی، عملگر حسابی، اپراتور محاسباتی . [برق و الکترونیک] عملگر حسابی
[ریاضیات] عملگر تفاضلی پسروس [آمار] عملگر تفاضلی پسرو
[ریاضیات] عملگر کراندار
عملگر دوتایی [کامپیوتر] عملگر دودویی
کاروَر آوند [علوم نظامی] فردی در هواپیمای سوخترسان که هدایت آوند را بر عهده دارد