هیچ، ابدا، بهیچ وجه، هیچ یک، هیچ کدام، اصلا، نه سایر معانی: هیچکس، کسی (جز)، (با فعل جمع) کسی، چیزی، به هیچ وجه، به هیچ صورت، (قدیمی) بدون، بی -، (کلیسای کاتولیک) دعای بعد از ظهر، نیایش پنجم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسی مگربزرگان برود
به شما (تو) مربوط نیست، به شما مربوط نمی شود
بس است پرروئی !
هیچکس دیگر جز
[زمین شناسی] سیستم نانل این سیستم روش آتشباری غیرالکتریکی است که توسط کمپانی نیترونوبل ابداع شده است ومجموعه ای ازاجراءمختلف یک سیستم است تابتوان به کمک آنهاآتشباری بی خطرومطمین انجام داد.مز ...
[عمران و معماری] تغییر مکان غیر الاستیک خودمحدود
[ریاضیات] زیرمجموعه ی ناتهی
عدم، چیز غیر موجود، چیز وهمی و خیالی سایر معانی: (چیزی که فقط در فکر و تخیل وجود دارد) خیال، توهم، وهم، نهازش، گمانش، آدم هیچ کاره، آدم بی کفایت، آدم به درد نخور، ناهستی، عدم وجود، نیستی، جی ...
[صنایع غذایی] قهوه ای شدن غیر آنزیمی
دریچه نابرابری
[عمران و معماری] عدم تعادل [برق و الکترونیک] غیر تعادلی