امادگى بخون رفتن زیاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خونپیراشامگی [پزشکی] وجود خون در داخل برونشامه که ممکن است ناشی از ضربه یا تومور یا پارگی قلب یا دلایل دیگر باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
(پزشکی) هموفیلی، خون تراوی (بیماری ارثی که لخته شدن خون را مختل می کند)، طب بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بند امدن خونریزی پدید می اید
روانشناسى : خون هراسى
[علوم دامی] هموفیلی ؛ حالتی ارثی است که در آن خون به صورت طبیعی منعقد نمی شود . حیوانی که به این عارضه مبتلا می باشد گاهی اوقات حیوان مبتلا به خونروی( bleeder ) نامیده می شود .
(پزشکی) استفراغ خون، خلط خونی، طب خلط خونین
همگنایست [علوم جَوّ] تراز گذار از همگنسپهر به دگرگِنسپهر
همجنسکام [علوم سلامت] فرد دچار همجنسکامی
همجنسگراهراسی [روانشناسی] ترس از وجود تمایل به همجنس در خود یا دیگران
همجنسگراهراسی [مطالعات زنان] ترس از وجود تمایل به همجنس در خود یا دیگران
هم صدا، هم نوا، هم اهنگ، هم دانگ سایر معانی: (موسیقی) دارای یک ملودی در هر وهله، تک آوا
همصدایی [موسیقی] 1. نوعی چندصدایی که در آن همۀ بخشها دارای ریتم یکساناند|||2. نوعی چندصدایی که دارای یک خط لحنی اصلی است ...