صخرهرُست [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که در درزها و شکاف کوهها و بین خردهسنگها میروید
واژههای مصوب فرهنگستان
تودغدۀ رنگگریز [علوم پایۀ پزشکی] تودغدۀ هیپوفیزی که یاختههای آن در آزمونهای تشخیصی هیچ رنگی جذب نمیکنند|||متـ . تودغدۀ رنگناپذیر ...
[نساجی] سیستم کروموفور در رنگینه ها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(زیست شناسی) کروموپلاست، فامدش، یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
[عمران و معماری] منطقه شهری
جهانشهرزی، شخصیت جهانی، سرتاسر جهانی سایر معانی: (شخص) جهان میهن، جهان وطن، گسترده اندیش، جهان دیده، جهان بین [زمین شناسی] یک موجود زنده هرجازی
فریندوست [زیستشناسی - میکربشناسی] هریک از کهنباکتریهایی که تمایل به زندگی در محیطی خاص با دما و نمک زیاد داشته باشد ...
پیوسته گلبرگ، دارای گلبرگ پیوسته سایر معانی: (گیاه شناسی) پیوسته گلبرگ (مثل گل نیلوفر)
[نساجی] ترموپلاستیک با مصارف عمومی [پلیمر] گرمانرم با کاربرد عام
گرامافون، دستگاه حبس صدا، نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی سایر معانی: (بیشتر در انگلیس) گرامافون (در آمریکا بیشتر phonograph می گویند) [برق و الکترونیک] گرامافون
امادگى بخون رفتن زیاد
خونپیراشامگی [پزشکی] وجود خون در داخل برونشامه که ممکن است ناشی از ضربه یا تومور یا پارگی قلب یا دلایل دیگر باشد