[پلیمر] حداقل استحکام مورد نیاز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] حداقل شرایط لازم
[عمران و معماری] حداقل تراز مخزن
[آمار] برآوردگر هم وردای مینیمم مخاطره
اتاق موقت [گردشگری و جهانگردی] اتاق ذخیرهشده ارزانقیمتی که مهمان آن میتواند در هنگام ورود به مهمانخانه، چنانچه اتاقهای دیگری وجود داشته باشد، آن را با اتاقی مناسب&zwn ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[آمار] درخت اَرَشَنده مینیمم
[عمران و معماری] تابلوی حداقل سرعت مجاز
[آب و خاک] خاک ورزی کمینه،خاک ورزی حداقل
[آمار] تحلیل عاملی مینیمم اثر
[ریاضیات] برآورد کننده ی مینیمم
مزد کمینه، حداقل دستمزد، حداقل دستمزد رجوع شود به: living wage
[آب و خاک] دمای حداقل مطلق، دمای کمینه مطلق