gemological, gemmological, adj•وابسته به جواهرشناسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gemologist, gemmologist, n•جواهرشناس، گوهرشناس
گوهرشناسی [زمینشناسی] علم مطالعۀ گوهرسنگها که به بررسی منبع و منشأ و توصیف و درجهبندی و شناسایی و ارزیابی آنها میپردازد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
جواهر شناسی، گوهرشناسی
ازروی نسبت نامه، موافق شجره نامه
[ریاضیات] توپولوژی عمومی
زمینکیهانشناس [ژئوفیزیک] کسی که به مطالعۀ منشأ زمینشناختی و تاریخچۀ زمین میپردازد
زمینکیهانشناسی [ژئوفیزیک] مطالعۀ منشأ زمینشناختی و تاریخچۀ زمین
[آب و خاک] ژئوهیدرولوژی
[عمران و معماری] مرز ژئوهیدرولوژی
زمینآبشناسی [زمینشناسی] علم شناخت مجموع ویژگیهای آبشناختی زمین یا جریان آبهای زیرزمین
[عمران و معماری] آب شناسی زیر زمینی