[ریاضیات] روش سرشکن کردن دو طرفه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دررفتگی مکرر [اَرتاپزشکی] نوعی دررفتگی که بیش از یک بار و هر بار با وارد شدن نیروی کم ایجاد شود
واژههای مصوب فرهنگستان
ترتیب نسبی، قرار دادن [زمین شناسی] موقعیت نسبی - قرارگیری یک نقطه یا یک مکان نسبت به پدیده طبیعی یا مصنوعی مهمتر یا مشخص تر
جابجا سازی، جابجایی سایر معانی: جابجا سازی، جابجایی [عمران و معماری] تغییر محل [کامپیوتر] جابجاسازیی ؛ جابجایی
بازکننده جابجاساز
بازستانی منابع
تراسپاری روبرتسونی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← همجوشی میانپاری
مسیریابی [حملونقل درونشهری - جادهای] بررسی مسیرهای مختلف بین دو نقطه برای انتخاب مسیر بهینه
[عمران و معماری] محل نصب چراغ راهنما - موقعیت چراغ راهنما
[کامپیوتر] تخصیص ایستا .
[کامپیوتر] جابجایی ایستا، جابجا سازی ایستا .
مکان انباره [کامپیوتر] موقعیت انباره، محل انباره، مکان انباره، مکان ذخیره .