[برق و الکترونیک] محل خطا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] تعیین محل منطقه ی هرز روی گل
[حسابداری] معیار مکانی [آمار] معیار مکان
تخصیص حافظه [رایانه و فنّاوری اطلاعات] اختصاص دادن حافظه به برنامههای کاربردی مختلف توسط سامانۀ عامل برای اجرا در رایانه
واژههای مصوب فرهنگستان
[آمار] آزمون مکان چندمتغیّره
[حسابداری] روش تخصیص بین دوره های مالیات _ خالص از مالیات
[زمین شناسی] تخصیص نیمنی [آمار] تخصیص نیمنی
[نفت] محل حفاری دریایی
[سینما] در محل
[ریاضیات] مسأله ی موقعیت بهینه
[عمران و معماری] موقعیت نقطه
مکان حفاظت شده