[ریاضیات] عملگر لاپلاسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاپلند، سرزمین لاپ ها (لاپ ها در بخشی از شمال اسکاندیناوی و روسیه زندگی می کنند) (رجوع شود به: lapp)، ناحیه شمال سوئد ونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
اهل در شمال اسکاندیناوی، زبان لایلاندی
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na4CeTiPSi7O22•5(H2O)
خاردار
شیر بسته، ماست
نرمه گوش، اویز، دامن، گوشت اویخته، لبه اویخته کلاه سایر معانی: (بخش آویخته ی جامه یا کلاه) زبانه، دنباله، در (جیب و غیره)، آویزه، لاله گوش [نساجی] راهنمای سیمی نخ - راهنمای نقابی - سر نقابی ...
[نساجی] ماشین بافندگی پارچه گل بافتی سوزنی
زبان لایلاندى، درشمال اسکاندیناوى
وابسته به چای سوچونگ (souchong)، (چای) لاپ سنگ
لغزش [روانشناسی] یک یا چند بار مصرف مادۀ اعتیادآور در دورۀ بهبود
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] انقضای استفاده از اختیار خرید سهام