[عمران و معماری] محوطه فرود هواپیما - محوطه نشست هواپیما - منطقه فرود هواپیما - منطقه نشست هواپیما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشست نافرجام [حملونقل هوایی] نشستی که در پی پیشامدهای واپسین مراحل تقرب نیمهتمام میماند
واژههای مصوب فرهنگستان
نشست کور [حملونقل هوایی] نشست هواگَرد سرنشیندار در وضعیتی که خدمۀ پرواز قادر به مشاهدۀ نشانههای دیداری بیرون نیستند
نشست سانحهدار [حملونقل هوایی] نشستی که در آن هواگَرد براثر عواملی نظیر ناهمواری زمین یا ناتوانی خلبان، دچار آسیبدیدگی شدید میشود ...
نشست بادسو [حملونقل هوایی] نشست هواگرد در جهت ورزش باد
نشست شدید [حملونقل هوایی] نشستی که همراه با ضربۀ شدید است و معمولا به صدمه دیدن هواگَرد منجر میشود
[عمران و معماری] محل فرود هلیکوپتر
[برق و الکترونیک] سیستم فورد ابزار دقیق لورنتس سیستم فورد ابزار دقیق موج پیوسته در ارذوپا و بریتانیا که از راهنمای تعیین مکان باند فرود و دو راهنمای نشانه ی رادیویی تشکیل می شود .
[برق و الکترونیک] سیستم فرود ریز موج نوعی خاصی از ابزارهای سیستم فرود ( ils ) در بسامد ریز موج که از ویژگی directivity آنتن بیشتر و طیف بسامدی قابل دسترسی گسترده تر سود می برد .
فرودراه نظامی [علوم نظامی] باریکهای برای فرود هواگَرد که منحصرا برای آموزش نیروهای نظامی به کار گرفته میشود
تختنشینی [حملونقل هوایی] نشست هواپیماهای دارای چرخ دماغه بهصورتیکه هر سه ارابۀ فرود همزمان با سطح باند تماس پیدا کنند ...
نشست احتیاطی [حملونقل هوایی] فرود بر روی آب یا زمین در شرایطی که بنا به تشخیص خلبان ادامۀ پرواز خطرناک باشد