عصبانیت، غضب، تغیر، ترساندن، اوقات تلخی کردن، قهر کردن، رنجیدن، اماس کردن سایر معانی: با گستاخی رفتار کردن، با خشونت و گردن کلفتی رفتار کردن، رنجاندن، آزردن، خشمگین کردن یا شدن، فوت کردن، با ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زودرنجی، کج خلقی
ازروی کج خلقی، ازروی زودرنجی
[کامپیوتر] کد گذاری هموفین .
ترشرو، عصبانی سایر معانی: زودرنج، حساس، huffish ترشرو
دهاتی، روستامنش سایر معانی: (انگلیس - محلی) آدم زمخت و بی ادب، رجوع شود به: chug، بی تربیت
ترشرو، بی تربیت، چاق و چله، کوتوله و چاق سایر معانی: (محلی) خپله، چاق و گرد، کوتوله وچاق مثل خوک، عبوس
بُرخوری دِنا [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] 1. حرکت توالی دناها از بخشی از ژنگـان به بـخش دیـگر با تـداخـل تـرانهشهها 2. روشی برای نوترکیب کردن درونشیشه&zw ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بُرخوردگی حبه [زیستشناسی - پروتگانشناسی] پیدایش ژنهای جدید رمزگذار پروتئین ازطریق نوترکیبی آن دسته از میانههای میانجیشدۀ (intronmediated) توالیهای بیانه ک ...
[ریاضیات] r - بر
تجدید سازمان کردن، تغییرات سازمانی دادن، بر زدن سایر معانی: دوباره بر زدن (رجوع شود به: shuffle بعلاوه ی re-)، ترمیم کردن، دوباره سازمان دادن، از نو منظم کردن
خلاص شدن، دور انداختن، (از شر چیزی) راحت شدن