اشتیاق، حرارت، گرمی، گرما، وهله، تحریک جنسی زنان، طلب شدن جانور، تندی، نوبت، گرم کردن، بر انگیختن، بهیجان امدن سایر معانی: دما، گرمش، تف، تفس، داغی، گرمای زیاد، حرارت شدید، میزان گرما، درجه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] موازنه حرارتی [برق و الکترونیک] تعادل حرارتی [آب و خاک] تعادل گرما
رجوع شود به: thermal barrier
روغن گرماپرورد [شیمی] روغن خشکشونده یا نیمهخشکشوندهای که گرم کردن و نگه داشتن آن در دمای بالا موجب میشود گرانرَوی آن تا حد مشخصی افزایش یابد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
علوم مهندسى : چسبیدن گرم
[پلیمر] گرمااندوزی
دماجهش [علوم جَوّ] افزایش ناگهانی و محلی دمای سطح و کاهش شدید رطوبت که بهندرت در مرحلۀ زوال توفان تندری رخ میدهد
(فیزیک - میزان گرمای لازم برای بالا بردن حرارت چیزی به میزان یک درجه) ظرفیت حرارتی، دما گنجایی، گرما گنجایی [شیمی] ظرفیت گرمایی (میزان گرماى لازم براى بالا بردن حرارت چیزى به میزان یک درجه ) ...
[برق و الکترونیک] گردش حرارت
[برق و الکترونیک] سیم پیچی حرارتی
رسانش گرما [فیزیک] انتقال انرژی گرمایی در ماده به سبب تفاوت دما در نقاط مختلف آن
[برق و الکترونیک] رسانایی حرارتی [نساجی] هدایت گرمایی