[عمران و معماری] چکش تراکم [زمین شناسی] چکش تراکم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکش پهن
[عمران و معماری] تخماق دستی
[کوه نوردی] چکش سنگنوردی
[کوه نوردی] چکش، چکش سنگنوردی
چکش چاپ
[عمران و معماری] چکش برجهندگی [زمین شناسی] چکش برجهندگی
متقلب، حیله گر، شیاد سایر معانی: آدم حقه باز (رجوع شود به: sham)
[عمران و معماری] چکش یک طرفه
کلید کوک پیانو
(صدای لوله ی آب هنگامی که گاز از آن عبور می کند) آبچکش [عمران و معماری] ضربت قوچ - ضربه قوچ - چکش آبی - ضربه آب - ضربه آبی [زمین شناسی] ضربت قوچ، ضربه قوچ- چکش آبی، ضربه آب، ضربه آبی، آبکوبش ...
سهره اروپایی، سهره امریکایی سایر معانی: (جانورشناسی) سهره ی اروپایی (emberiza citrinella)، سهره اروپایی citrinella emberiza