خوش طبعى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
من چه میدانم، خدامیداند
[زمین شناسی] میزان انطباق در منحنی ها [ریاضیات] نیکویی برازاندن، خوبی برازیدن، آزمون تطابق، زیبندگی، نیکویی برازش [آمار] نیکویی برازش
[آمار] توزیع نیکویی برازش
کالای گروی
[حسابداری] کالای در راه
[حسابداری] کالای امانی
شیرینی، مغز گردو و غیره، قاقا، چیز خوردنی، بسیار خوب سایر معانی: خوردنی، خوراکی دلچسب (مثلا آب نبات)، تنقلات، (عامیانه)، (عامیانه) رجوع شود به: goody-goody، (قدیمی) زن، پیر زن، کدبانو، زن عا ...
(عامیانه) آدم مذهبی نما، آدم ریاکار، زاهد متظاهر، مذهبی نما، بسیار خوب، خیلی خوب
چارلز گودیر (مخترع آمریکایی که روش ولکانیزه کردن لاستیک را ابداع کرد)
چسبنده، چسبناک، کاملا احساساتی سایر معانی: چسبان، شیره مانند، سریش مانند، نوچ، بیش از حد احساساتی، سانتی مانتال، (آمریکا - خودمانی)، شیرین و چسبناک [کامپیوتر] تلفظ Gul . نگاه کنید به graphic ...
ورزش : توپ پیچدار که در تماس با زمین از توپدار دور مى شود