صمیمیت، حسن نیت، خلوص نیت، پاک نهادی، پاک نهادی he performed his duties in good faith او وظایف خود را با خلوص نیت انجام داد [حقوق] حسن نیت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفاقت، معاشرت
رفاقت سایر معانی: مصاحبت دوستانه، خوش مشربی، معاونت
خوشبختی، بخت خوب، بخت مساعد
روح یافرشته ای که رستگاری شخص رافراهم میکند
اسفناج صحرایى
ازروی خوش طبعی یاخوش خلقی، بشوخی
خدا بهمراه خدا با شما باد
بهینساخت [علوم دارویی] دستورالعملهای ناظر بر ساخت دارو و مواد غذایی در شرایط بهینه
واژههای مصوب فرهنگستان
خوش طینت، پاک نهاد، خوشخو، پاکخو، خوش سلوک، مهربان، رئوف، ملایم، خوش طینت خوش حالت، خوش طبع
شب به خیر (خداحافظی شب و هنگام رفتن به بستر)، شب شما خوش، شب بخیر
[حقوق] مساعی جمیله، داوری غیر رسمی، وساطت کشور ثالث در حل اختلافات دو کشور