[نساجی] رنگرزی پلیمر مذاب حین تولید الیاف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb2( Fe3+,Al)H(PO4)2(OH)2
گسلپارۀ زمینلرزهزا [ژئوفیزیک] پارهای از گسل که در رویداد زمینلرزهها دستکم دو بار تا سطح زمین گسیخته شده باشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
الکترودودوَکنگاری [شنواییشناسی] آزمونی برای بررسی عملکرد دستگاه دهلیزی گوش درونی که در آن با قرار دادن الکترودهایی در اطراف چشم دودوَک را ثبت میکنند ...
رمز، معما، چیستان، لغز، بیان مبهم سایر معانی: سخن پیچیده
مبهم، مرموز، معمایی سایر معانی: معماسان، پیچیده و گیج کننده، سردرگم کننده، توضیح ناپذیر، اسرارآمیز (enigmatical هم می گویند)
معمانویس، لغزگو
معماگفتن، رمزگفتن، برمزگفتن، بشکل معمادراوردن
[حقوق] ثبت حکم (در دفتر دادگاه)
[حقوق] شرط مندرج در موافقتنامه داوری دایر بر اینکه حکم داوری در هر دادگاه صالحی قابل ثبت باشد
قطعهبندی گسل [ژئوفیزیک] تقسیم زون گسل به قطعههای کوچکتر بر پایۀ تاریخچه گسیخت (rupture) هر قطعه
غواص