[زمین شناسی] اراضی آبرفتی الماس دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] اراضی آبرفتی حفاری
رجوع شود به: spica
کشیدِ لنگر [حملونقل دریایی] حالتی که در آن پنجۀ لنگر از بستر دریا کنده شده است و کشتی آن را به دنبال خود میکشد
واژههای مصوب فرهنگستان
وابسته به گلودرد
مهندسی پادتن [زیستشناسی - پروتگانشناسی] دستکاری پادتنهای تکدودمانی بیگانۀ تولیدشده در یاختههای جانوری با هدف استفادۀ درمانی در انسان ...
[آمار] مبدا دلخواه
شیارزنی قوسی [جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی شیارزنی گرمایی که در آن از برشکاری قوسی برای ایجاد پَخی یا شیار استفاده میشود ...
(شیمی - زیست شناسی) آرژنین (c5h13n4cooh - آمینواسیدی که در رشد نقش دارد) [صنایع غذایی] آرجینین: اسید آمینه ای است که برای انسان بالغ ضروری است. [زمین شناسی] آرگنین، در ردیف مونواسیدهای آمینه ...
[زمین شناسی] آسپارگین ،مجموعه اسیدهای آمیدی وآمینه را گویند
(از ریشه ی فارسی)، بادنجان
اهرمبندی محوری [حملونقل ریلی] بخشی از اهرمبندی واگنهای باری که در محدودۀ چرخ ـ محورها نصب شده است