[نفت] گاز کلاهک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] خازن گازی نوعی خازن که دی الکتریک بین الکترودهای آن گازی غیر از هوا است .
[شیمی] ذغال قرع
گازبَر [حملونقل دریایی] کشتی مخصوص حمل گاز مایع
واژههای مصوب فرهنگستان
[صنایع غذایی] بسته بندی گازی : دستگاه تجزیه ای که مواد شیمیایی را در ستون بسیار باریک بین 2 فاز، یکی متحرک گازی خنثی و دیگری ثابت مایع یا جامد تفکیک می سازد
[نفت] محافظت گاز
[شیمی] ثابت گازها
[نفت] کولر گازی
[نفت] مغزه گیری گازی
[نفت] دخول گاز (به سایل حفاری)
[نفت] واگردش گاز
[زمین شناسی] تیوپهای آشکارساز گازی این مواد در حقیقت معرفهایی است که حساس به گاز است و در شناسایی به کار می روند.