تخفیف ناپذیر، تسکین ندادنی، سبک نشدنی، فرو ننشستنی سایر معانی: کم نشدنی، آرام نشدنی، تسکین ناپذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خستگى ناپذیرى، تاب، طاقت
خستگی نا پذیر، خستهنشدنی سایر معانی: از پادرنیامدنی، استوار، نستوه
غیر قابل کشتی رانی
[ریاضیات] معاوضه پذیری، تبادل پذیری، قابلیت جایگزینی، یدک پذیری
قابل آبیاری، آبیاری پذیر، ابخور
(حقوق) قابل تعقیب قضایی، پیگرد پذیر، قابل طرح دعوی
میلیون ذره، مگاذره سایر معانی: میلیون ذره، مگاذره [کامپیوتر] میلیون بیت [برق و الکترونیک] مکابیت تقریبا ً یک میلیون بیت یا 1048576 بیت .
[زمین شناسی] برش بزرگ،برشی که اندازه قطعات آن بسیار بزرگ است
(کامپیوتر)، یکان گنجایی برابر با 1048576 بایت [کامپیوتر] مگابایت ؛ میلیون بایت [برق و الکترونیک] مگا بایت 1024 کیلو بایت یا 1048576 بایت یا 8388608 بیت . [زمین شناسی] یک میلیون بایت. همچنین ...
[زمین شناسی] گابروئید سیاه در سیستم طبقه بندی IUGS، این عنوان برای هر سنگ آذرین عمیقی که تعریف ارائه شده برای گابروئید، در مورد آن صادق بوده و مقدار عبارت (Pl+Px+Ol) / Pl در آن بین 10 تا 35 ...
قابلیت کشتیرانی سایر معانی: قابلیت کشتیرانی