(پزشکی) شکستگی باز (نوعی شکستگی استخوان که در اثر آن استخوان شکسته شده در معرض دید قرار دارد)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] شکستگی صدفی
[زمین شناسی] شکستگی ضربه ای یکی از سیستم های شکستگی در دانه های منفرد یک سنگ دگرگونی برخوردی که معمولاً نسبت به سطح دانه شعاعی هستند و در رابطه با / وابسته به همبری ها در دانه های مجاور می ب ...
[نفت] ترک
[زمین شناسی] شکستگی هلالی یک اثر هلالی به شکل شکاف هذلولی شکل با اندازه ای بزرگتر (تا 12-10 سانتی متر طول) از یک خراشیدگی سطح سنگهای یخرفتی. این نشان به سمت جهتی محدب است که از آن جهت یخ حرک ...
شکستگی فرسایشی [اَرتاپزشکی] ← شکستگی تنشی
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] شکستگی پر مانند مترادف ناارجح برای ساختمان پرشکل. با وجود اینکه این اصطلاح، اولیه بوده و استفاده آن ممکن است منجر به ابهام یا درزه پر مانند شود.
شکست الیافی [مهندسی مواد و متالورژی] نوعی شکست با سطحشکستی کدر و بیشکل در فلزاتی با شکلپذیری و انعطافپذیری کافی که بلورهای آنها قبل از شکست فلز کشیدگی پیدا کرده است ...
(پزشکی) شکستگی ترکه ای (یعنی شکستگی استخوانی که خم شده و فقط بخش کوژ آن شکست برداشته و این حالت بیشتر در کودکان که استخوان های نرم تری از بزرگسالان دارند مشاهده می شود)
[پلیمر] چقرمگی ذاتی شکست
شکست مرزدانهای [مهندسی مواد و متالورژی] گسترش ترک در امتداد مرز دانههای فلز یا آلیاژ
[معدن] شکستگی های رهایی (زمین شناسی ساختمانی)