[نساجی] پود معیوب در پارچه - پود روده شده در پارچه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] اسلاب دراز در نخ پود پارچه - حلقه تاب خورده نخ در پارچه
[نساجی] پود کثیف در پارچه
[ریاضیات] فضا پر کن
خَم فضاپرکن [ریاضی] فرمولدار
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] زهکش سنگی - زهکش فرانسوی - زهکش خشکه چینی [زمین شناسی] زهکش سنگی، زهکش فرانسوی، زهکش خشکه چینی
[نساجی] نوار خاردار پاک کننده
[عمران و معماری] درهم سنگریز
[ریاضیات] کمتر از حد معمولی
[کامپیوتر] پر کردن یکنواخت پر کردن شی ء گرافتیکی با رنگی جامد یا مایل به سفید، به طور یکنواخت بر خلاف fountain fill .
[معدن] روش دره پرکنی (معادن روباز)
[کامپیوتر] پر کردن یا صفر [کامپیوتر] پر کردن با صفر