لیست واژه‌ها

filling transfer

[نساجی] واگذاری پود

دیکشنری انگلیسی به فارسی

filling twist

[نساجی] تاب چپ - تاب s

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fillowite

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2Ca(Mn,Fe++)7(PO4)6 - وجه تسمیه : از نام Abijah N. Fillow (1822-1895)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

added filler

مصالح پُرکننده [حمل‌ونقل درون‌شهری - جاده‌ای] مواد معدنی مناسب برای استفاده در آسفالت، شامل سیمان و پرخاکستر و قلوه‌سنگ و خاک‌سنگ، که به مخلوط آسفالت و مصالح دانه&zw ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

alluvial fill

[آب و خاک] پرشدگی آبرفتی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

back filling material

[پلیمر] ماده پشت پر کننده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

backfill

دورآکند [خوردگی] موادی که برای پر کردن فضای اطراف آند و لوله‌ها و پوشاندن اجزای دفن‌شدۀ یک سامانۀ حفاظت کاتدی به کار می‌رود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

bakery filling

پُرکنندۀ فراوردۀ نانوایی [علوم و فنّاوری غذا] اجزای طعم‌دار و شیرینی که داخل برخی فراورده‌های نانوایی مانند کیک و بیسکویت گذاشته می‌شود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

bedded rockfill

[عمران و معماری] سنگریز رگچینی [زمین شناسی] سنگریز رگچینی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bucket fill factor

[معدن] ضریب پر شدن جام (ترابری)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

canyon fill

[زمین شناسی] نهشته کانالی مواد غیر مستحکم و غیریکپارچه ای هستند که دره عمیق (کانیون) را پر می کنند و از رسوب حمل شده و رسوبی که بطور موقت یا دائمی ته نشین شده، ساخته شده اند.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

change in filling

[نساجی] پود مخلوط در پارچه - پود اشتباه در پارچه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید