کامپیوتر : دستگاه جانبى کوچک [کامپیوتر] دستگاه جانبی کوچک .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغییر جزئی [حملونقل هوایی] هرگونه تغییری که در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و کارکرد موتور و خصوصیات پروازی هواگَرد تأثیرگذار نباشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] تلرانس منفی
با بدبختی، به بیچارگی، به نکبت، بسیاربد
[سینما] دوربین متحرک [برق و الکترونیک] دوربین سیار
[برق و الکترونیک] روش بهره برداری
میانداری کردن [رایانه و فنّاوری اطلاعات] اجرا کردن قوانین در یک نظرآزمایی با اختیارات ویژه
مناسب، محدود، ارام، متعادل، ملایم، میانه رو، معتدل، ملایم کردن، معتدل کردن، تعدیل کردن، اداره کردن سایر معانی: میانگیر، میان بود، نه سرد نه گرم (mild)، متوسط، میانه، میانگین، (مرغوبیت یا میز ...
(نسیمی که تندی آن میان 13 تا 18 میل در ساعت است) نسیم ملایم
(بادی که تندی آن میان 32 تا 38 میل در ساعت است) توفان ملایم
[آب و خاک] باران معمولی، باران ملایم
ملایم سایر معانی: بطور میانه، بااعتدال، با مدارا، معتدلانه