(اسکاتلندی) ساده لوح، احمق، سفیه، gomeril ادم ساده لوح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اپرای سنگین، اپرای عمیق سایر معانی: (موسیقی) اپرای سنگین (که موضوع آن جدی بوده و همه ی متن آن با موسیقی همراه است)
دمای کمینۀ چمن [علوم جَوّ] دمای کمینۀ نشاندادهشده با دماسنج کمینهای که مخزن آن در فضای باز، بر روی چمن کوتاه قرار دارد|||متـ . کمینۀ چمن grass minimum ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شتاب گرانشی [فیزیک] شتاب ناشی از گرانش در سطح زمین
[ریاضیات] بر هم کنش گرانشی
[ریاضیات] خسارت مشترک، خسارت همگانی، زیان همگانی
(روان پزشکی) مداوای گروهی بیماران دارای مسائل روانی مشابه، گروه درمانی
[عمران و معماری] چهارضلعی
(اسپانیایی)، رقص هابانرا (که آهسته و مانند تانگو است)، رقص دو ضربی کوبا
[برق و الکترونیک] عملکرد دستی
[زمین شناسی] کانی سخت کانی ای با سختی معادل یا کوارتز یا سخت تر از آن که در مقیاس سختی موس سختی ای برابر با 7 یا بالاتر دارد.
[ریاضیات] واسطه ی موزون