شتاب، سرعت، تسریع، افزایش سرعت، تندی، تعجیل سایر معانی: تشدید، بالاروی، سرعت گیری [خودرو] شتاب. [شیمی] 1- شتاب 2- تندى، سرعت گیرى، تعجیل 3- تشدید، بالاروى [سینما] شتاب [عمران و معماری] شتاب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] قید حال شدن دین، قید تسریع در پرداخت
[عمران و معماری] شتاب ثقلی
خط سرعتافزایی [حملونقل درونشهری - جادهای] خط عبور کمکی که در جوار آزادراه یا بزرگراه برای افزایش سرعت وسایل نقلیهای که میخواهند به خط عبور اصلی وارد شوند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] درصد شتاب
[عمران و معماری] طیف شتاب
[کامپیوتر] کارت شتاب دهنده .
[ریاضیات] شتاب دهنده
کانی فرعی [زمینشناسی] نوعی کانی که وجود آن در ردهبندی و نامگذاری سنگها نقشی نداشته باشد
[برق و الکترونیک] مولد آکوستیکی ترادیسنده ای که انرژی الکتریکی، مکانیکی یادیگر شکلهای انرژی را به صدا تبدیل می کند .زنگ هدفون ،و بلندگو نمونه های آن هستند. [برق و الکترونیک] مولد ( منبع ) صو ...
عملگر الحاقی [ریاضی] فرمولدار
کارگزینی [علوم نظامی] بخشی از ستاد نیروهای مسلح که مجری طرحهای مربوط به مدیریت نیروهای انسانی است|||* مصوب فرهنگستان اول