[زمین شناسی] راسته پا حباب داران. راسته بال ریشک داران. تریپسها.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی کِشَندزا [اقیانوسشناسی] نیروی گرانشی ایجادکنندۀ کِشَند
واژههای مصوب فرهنگستان
نیروی کِشَندزا [مهندسی نقشهبرداری] نیروی گرانشی ایجادکنندۀ کِشَند
[شیمی] تقارن میانگین زمانی
[آب و خاک] زمان اجرای عملیات خاک ورزی
[حسابداری] سطح قابل تحمل
[حسابداری] احتمال خطر قابل تحمل نمونه گیری
[آب و خاک] فرسایش قابل تحمل
تحمل [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] توان یک گیاه یا حیوان در تولید بیشتر در مجاورت یک عامل بیماری یا آفت یا تنش محیطی
[ریاضیات] ضریب حدود مجاز
[شیمی] خطای مجاز [عمران و معماری] حد قابل تحمل [نساجی] حد مجاز - حد رواداری [ریاضیات] حد خطا
[ریاضیات] رهیافت حساسیت تحمل پذیری