[کامپیوتر] تولید سیستم، ایجاد سیستم .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] مولد سیستم .
[ریاضیات] دستگاه مولد های یک مدول
در نظر گرفتن، به حساب آوردن، مورد مطالعه قرار دادن [ریاضیات] با توجه به، به، بخاطر داشته باشید، با در نظر گرفتن، با ملاحظه ی اینکه
شتاب مماسی [فیزیک] مؤلفهای از شتاب خطی که مماس بر مسیر حرکت خمیدهخط ذره است
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] سیستم عامل نوار
[عمران و معماری] کاهش تدریجی در هوادهی [زمین شناسی] کاهش تدریجی در هوادهی
دوربین مخصوص عکاسی از فواصل دور
(وسیله ی ارسال اطلاعات جوی و جغرافیایی به خلبان توسط تلویزیون) تله ران، دور راهبر، رادار تلویزیونی، دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
تهپاراز [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] زیمایهای که توالیهای کوتاه پیاپی تهپار را به انتهای فامتنهای هوهستهای اضافه می&z ...
روش نقاشی با رنگ مات یا رنگ بی جلا (به ویژه رنگ آمیخته با زرده ی تخم مرغ) [عمران و معماری] رنگ لعابی [نساجی] رنگ لعابی
مهمانخانۀ خشک [گردشگری و جهانگردی] مهمانخانهای که در آن مشروبات الکلی ارائه نمیشود |||متـ . هتل خشک