بومشناسی [عمومی] مطالعۀ روابط موجودات زنده با محیط و عادتها و طرز زندگی آنها|||متـ . بومشناخت
واژههای مصوب فرهنگستان
کشتبومشناسی [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] دانش کاربرد اصول بومشناسی در طراحی و مدیریت نظامهای کشاورزی
گلبومشناسی [کشاورزی - علوم باغبانی] بررسی گل در ارتباط با محیط زیست آن
علم ناخوشی های زنانه، شناسایی ناخوشی های زنانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بومشناسی دریا [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] مطالعۀ برهمکنش اندامگانهایی که در دریا زندگی میکنند و محیط_زیست آنها ...
بوم شناسی سایر معانی: علم عادات طرز زندگی موجودات آلی و نسبت آنهابا محیط
بوم شناسى دیرین زیست شناسى : دیرین - بوم شناسى [زمین شناسی] پالیواکولوژی، دیرینه محیط شناسی
[زمین شناسی] شبه بوم شناسی (Taphonomy)
بومشناسی ریشهنگر [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] دیدگاهی که برطبق آن مشکلات زیستمحیطی را فقط با بازنگری ریشهای در ارزشها و نگرشها میتوان رفع ...
بومشناسی سطحینگر [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] جهانبینی یا مجموعهای از باورهای مبتنی بر مادهگرایی و مصرفگرایی که بر سودگرایی و بینش انسانم ...
بومشناسی اجتماعی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] دیدگاهی که برطبق آن مشکلات زیستمحیطی ناشی از مسائل اساسی اجتماعی است و باید آنها را در متن جامعه درک و رفع کرد ...
همبومشناسی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] مطالعۀ اجتماعات زیستی و روابط متقابل اندامگانهای آنها