[آمار] نامساعدترین توزیعها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] توزیع نور [برق و الکترونیک] توزیع نور
[ریاضیات] توزیع حدی
[آمار] توزیع خطی نرمال
[آمار] توزیع لویی ویل-دیریکله
[آمار] توزیع لوباچه وسکی (لوباچفسکی)
[برق و الکترونیک] پخش چند نقطه ای محلی سیستم ارسال تلویزیونی برد کوتاه شبیه به پخش چند نقطه ای چند کاناله (MMDS) ،اما با عملکرد در باند فرکانسی متفاوت و قادر به ارسال 49 کانال، آنتن سهموی شک ...
[آمار] توزیع لُگ گاما
[آمار] توزیع لوژستیک-نرمال
تقسیم غیرمنصفانه یا ناکافی (ثروت یا درآمد و غیره)
توزیع حاشیهای [آمار] توزیع احتمال هریک از متغیرها یا ترکیبی از آنها، در توزیعی چندمتغیره
واژههای مصوب فرهنگستان