غیر، مغایر، مختلف، متفاوت، متنوع، متمایز سایر معانی: (با: from و [عامیانه ] than و [انگلیس ] to) متفاوت، ناسان، ناهمسان، وابر، ناساز، نابرابر، دگرسان، جدا، مشخص، گوناگون، چندین، دیگر، دیگری، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] مشتقپذیری
[ریاضیات] خمینه ی مشتق پذیر
نیمگروه مشتقپذیر [ریاضی] نیمگروهی مرکب از عملگرهای بینهایتبار مشتقپذیر
واژههای مصوب فرهنگستان
دیفرانسیل، مشتقه، تفاضلی، افتراقی، تشخیص دهنده، دارای ضریب متغیر سایر معانی: متفاوت، ناسان، ناهمسان، متمایز کننده، (مکانیک) دنده ی دیفرانسیل، دنده ی ناسانگر، (ریاضی) دیفرانسیل، دیفرانسیلی، ف ...
پیل اختلاف هوادهی [خوردگی] نوعی پیل خوردگی که براثر اختلاف غلظت اکسیژن بر سطح فلزی که در داخل برقکاف قرار دارد، ایجاد میشود |||متـ . پیل غلظتی اکسیژن oxygen concentration cell ...
[ریاضیات] حساب دیفرانسیل و انتگرال
[پلیمر] گرماسنجی تفاضلی
[برق و الکترونیک] ظرفیت خازنی دیفرانسیلی مشتق یک مشخصه ی بار نظیر مشخصه ی بار متناوب با مشخصه ی بار میانگین نسبت به ولتاژ و در نقطه ی معینی از آن.
تراکم تفریقی [زمینشناسی] کاهش تفریقی حجم رسوبات در طی فرایند تراکم براثر اختلاف در حجم آب درونمنفذی
[برق و الکترونیک] مقایسه گر تفاضلی مقایسه گری که حداقل دو طبقه تقویت کننده ی دیفرانسیلی بهره- بالا و به دنبال آن طبقات تغییر سطح و میانگیر تشکیل می شود. در کاربردهای منطقی از این مقایسه گر ب ...
[حسابداری] هزینه تفاضلی [ریاضیات] هزینه ی تفاضلی