[عمران و معماری] روش طراحی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] مرور طرح
سرعت طرح [حملونقل درونشهری - جادهای] حداکثر سرعتی که در شرایط مناسب، در بخش معینی از راه بتوان با آن سرعت پیوسته و ایمن حرکت کرد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
استاندارد طراحی [حملونقل درونشهری] استاندارد خاصی که در طراحی به کار میرود، مانند استاندارد عرض خطوط
[عمران و معماری] مقاومت طراحی - مقاومت طرح
[عمران و معماری] واحد طرح
[عمران و معماری] حجم طراحی
ژرفای آبِ طراحی [اقیانوسشناسی] بیشینهژرفای پیشبینیکننده قابل ناوبری در طراحی بندرگاه
[آب و خاک] موج طراحی
[ریاضیات] کارگاه طراحی
قابل طرح یا تعیین
نامزد کردن، گماشتن، معین کردن، تخصیص دادن، برگزیدن